سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : 92/4/28:: 12:47 عصر
نویسنده :
() نظر

به نام خداوند بخشنده و مهربان

خیلی وقته که میخوام یسری  چیزایی رو بگم ولی نمیدونستم چطوری باید انتقالشون بدم ، یه نوع علمیه که برای کسبش زیاد تحقیق و جستجو کردم و خب بالاخره انسانیم دیگه چیزی که سخت بدست میآریم نمیتونیم به راحتی در اختیار دیگران قرار بدیم . دلیل دیگه هم اینکه شاید به مزاق خیلیاتون جور نیآد ولی خب ((من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم.

تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.))

بخودتون واگذار میکنم ....!!!


اول بذارین بنای فکری تون و کمی بتکونیم ، بعدش خرابش کنیم و از نوع بسازیم پس اول میریم سراغ بحث شیرین نقد علم تحصیلی!

بذارین اینجوری شروع کنم که اکثر علم های تحصیلی (چه تو ایران و اروپا و ...) علوم تجربی هستن. یعنی چی؟

یعنی اینکه همشون واقعیتی مادی دارند و ریشه ی فلسفه دارند.

ببینید اگر شما چه پزشکی بخونید چه ریاضیات و یا حتی الهیات به درجه ای از علم که میرسین به شما مدرک دکتری یا  (PHD) میدهند که مخفف واژه لاتین (( philosophiae doctor)) است. یعنی سیستم دانشگاهی چه در داخل و چه در خارج ، هدف از تحصیل علم، پرورش فیلسوف و فلاسفه است فقط راهها متفاوت است ، اگر هم به تاریخچه تاسیس دانشگاه یا به اصطلاح آکادمی توجه کنید نیز در میآبید که ، افلاطون فیلسوف مغرب زمین هدف خود را از تاسیس اولین آکادمی پرورش فلاسفه برای اداره جامعه می داند.

پس تا اینجا دریافتیم که علوم اکتسابی موجود ریشه در علمی دارد به نام فلسفه!

خب میپردازیم به فلسفه:

واژه فلسفه ریشه در کلمه یونانی آرخه به معنی بذر دارد . در واقع فلسفه به دنبال کشف ماده المواد عالم است که جهان هستی از چه چیز به وجود آمده است .

اگر بخواهم بصورت خلاصه و قابل فهم بیان کنم می شود: (( شناخت پدیده های هستی از بعد فیزیکی)).

خب سوالی که اینجا طرح می شود اینست که آیا پدیده ها و رخداد های این عالم همگی مادی و فیزیکی هستند؟؟ یا عوامل دیگری نیز در این امور دخیلند؟؟؟

اگر بخواهیم قبول کنیم که تمامی پدیده ها مادی اند، پس باید منکر خیلی چیزها ، از جمله معاد نیز بشویم. برا اونایی که سریال فرینج رو دیدند شاید قابل لمس تر باشه این مبحث چون با جهان موازی آشناند (پدیده جهان موازی باید به وقتش به تفصیل بیان شود).

پس برای ما که مسلمان هستیم ، قبول کردن این مسئله که تمامی پدیده های موجود جنبه فیزیکی دارند غیرقابل درک است زیرا بصورت نمونه روایت داریم که هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خدا .

خب ، ما که پس تمام جهان و ماده نمی دانیم چرا تمام علوم تحصیلی مون شده مادی و فلسفی؟؟

ببینید شاید بپرسید که ، ما درس خوندیم لقمه نونی در بیاریم چه کار به عالم هستی داریم ؟

باید بگویم که هدف از تحصیل علم چیست؟ غیر اینکه مغز آدمی به تکامل دست پیدا کنه ؟!! خب خدا نیز این عقل را در اختیار ما قرار داده تا راه را از چاه تشخیص دهیم و به سعادت برسیم ، ولی به نظر بنده با این علوم موجود آدمی به غایت هدف خویش دست پیدا نخواهد کرد . پس باید یه علمی رو معرفی کنیم تا رهایی بخش بشر امروز باشه ... علمی بغیر از فلسفه . البته ما به علوم فلسفی نیز نیاز داریم ولی اصل نیست .نه اینکه فقط فلسفه در دانشگاه ها رواج داشته باشد ، متاسفانه در حوزه های علمیه ، اساتید بزرگوار دینی ،جوری از فلسفه یاد میکنند که اگر انتقادی نیز صورت پذیرد ، بسرعت عکس العمل نشان می دهند و آن را کلام حق می پندارند گویی!!

(نمیخوام بیشتر از این وارد این بحث بشوم چون بحثی است بسیار پیچیده و سنگین) هدف از مطرح کردن این بحث تا اینجا این بود که در یابیم فلسفه تنها راه کمال آدمی نیست...

علمی که ما مد نظرمان هست و باعث خوشبختی انسان میشود حکمت است . درسته اسمش آشناست و عموما با فلسفه یکی میدانند ولی تفاوتی ست بسیار بین این دو .

همانطور که گفتیم فلسفه از آرخه است و ماده ولی حکمت که در قرآن هم از آن سخن آمده از آیة و نشانه می آید.

"علمی که قرآن آن را نزد پیامبران و افراد با تقوا بیان میکند حکمت هست.

و به راستی به لقمان حکمت عطا فرمودیم . . . (لقمان – 12)"

خب بزارید برای روشن تر شدن موضوع مثالی بزنم.

همه داستان کشف قانون جاذبه توسط نیوتن رو شنیدید ، سیبی افتاد و ایشون چون فیلسوف بودن رابطه مادی سیب در محیط را بدست آوردند، حال اگر شخص حکیمی را بجای نیوتن قرار دهیم دیگر به طرز و چگونگی افتادن سیب نمی نگرد بلکه حکمت افتادن سیب را بررسی می کند مانند حافظ که از نشستن بر لب جوی به گذر عمر پی می برد و حساب رسی بعد آن :

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین       کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

یا شخص حکیمی مانند سعدی که می فرماید:

برگ درختان سبز پیش خداوند هوش . . . هر ورقش دفتری ست معرفت کردگار

پس دریافتیم که در پدیده های عالم نشانه هایی است برای افرادی که می اندیشند مانند حضرت سلیمان که در قرآن آمده:

و پادشاهیش (سلیمان) را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله ‏دهنده عطا کردیم ( سوره ص-20)

سلیمان وقتی به این موهبت دست یافت که در هر چیز که مشاهده مینمود ذکر خدای را جاری میساخت و بسیار او را یاد میکرد. . .

جای بحث زیاد است ولیکن سنگین فعلا این مقدار را بهصورت مقدمه بپذیرید تا اگر مایل بودید در ادامه بیشتر بپردازیم.

نماز روزه هاتون قبول

 

التماس دعا



کلمات کلیدی :
آخرین مطالب